و کلبهم باسط ذراعیه بالوصید..
پنجشنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۳، ۱۱:۵۶ ق.ظ
صبح حرم امام رضا بودیم و ظهر نشده حرم دیگری..
تا گنبد طلایی به چشمانم گره خورد بی اختیار گویی سر میدان شهدا ایستاده ام:
السلام علیک یا علی ابن موسی ایها الرضا یابن رسول الله..
توی اتوبوس نشسته بودیم...
مثل اون دفعه..
روحانی کاروان گفت:
وسایلتونو بذارید توی اتوبوس
اینجا کاظمینه..
مثل اون دفعه..
یا فارس الحجاز برایم دعا کنید
درمانده است نوکر ایرانی شما
+
نوشته شده در پنجشنبه ۱ خرداد۱۳۹۳ساعت 19:58 توسط یار شیخ عبدالزهرا
۹۳/۰۳/۰۱