...یار طلبگی و هزار و یک

این همه نقش میزنم از جهت رضای تو

...یار طلبگی و هزار و یک

این همه نقش میزنم از جهت رضای تو

...یار طلبگی و هزار و یک

✿بسمِـ الله اَلرّحمنـِ الرّحیمـ✿

✿وَإِטּ یَڪَادُ الَّذِینَ ڪَفَرُوا لَیُزْلِقُونَڪَ

بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّڪْر

وَیَقُولُون إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ

وَمَا هُوَ إِلَّا ذِڪْرٌ لِّلْعَالَمِیـטּ✿
یک روز چشم هایم را باز کردم..دیدم نشسته ام کنار یک طلبه..
روز میلاد آقا جوادالائمه علیه السلام بود.
رواق دارالحجه..
نوشته جاتِ یک طلبه و یار یک طلبه را میخوانید :)

آخرین نظرات
  • ۲۴ دی ۹۷، ۲۲:۰۴ - لیلی بانو
    بله :)
  • ۳ دی ۹۷، ۲۱:۳۸ - بعد مدت ها اومدم دوباره بخونمت
    نوش جان
  • ۲۶ آذر ۹۷، ۰۰:۲۳ - الدوز
    خیلی

*.......

دوشنبه, ۴ آبان ۱۳۹۴، ۰۳:۲۵ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

« من کان باذلا فینا مهجته فلیرحل معنا »

بین شان غریبه بودم..

زن جوانی که بخاطر کارهای تبلیغی همسرش،طبیعتا زندگی در میان اقوام مختلف را تجربه میکند..

طبیعی بود که بیشتر ساعات آن روزها را با اهالی سپری کند تا با همسرش.

غم محرم..

غمی که از عقاید آن فرقه بر قلبم سنگینی میکرد..

غم غریبی بینشان، از این که هم زبانشان نبودم..

و گاها هم کیش و هم مذهبشان هم نبودم..

و از نظر پوششی هم حتی بینشان غریبه بودم.

با وجود همه اینها  با اینکه اصلا نمی شناختند مرا ولی احترامم کردند.

برایشان عزیز بودم..

منیره خانم و جاری اش گل شکر خانم جای مادرم بودند..خودشان میگفتند.

تنهایم نمیگذاشتند اصلا..

شبها که مراسم در حیاط مسجد برگزار میشد..همه ایستاده عزاداری میکردند ولی برای من صندلی می 

آوردندبه زور می نشاندنم و دورم را میگرفتند تا سردم نشود...

ظهرها که از مدرسه برمیگشتم روستا...یا نهار دعوتمان میکردند یا قابلمه غذا را در بقچه ای می پیچیدند 

و راهی خانه ام میکردند..

در خانه را به بهانه دادن دوغ و شیر و نذری میکوبیدند...

حتی همانها که مذهبشان متفاوت بود هم هوایم را داشتند..

و این غریبه تازه وارد را احترام می کردند..

و در تمام آن ده روز دلم آشوب میگرفت از آن همه احترام..

مهربانی و غریب نوازی ای که بخشی از آن ذاتی بود و بر اساس فطرت انسانیت..

و بخش عظیمش به برکت صاحب این ماه بود.

« فاسئل الله الذی اکرم مقامک و اکرمنی بک»

آقای مظلومی که غمش شیعه و غیرشیعه نمی شناسد..

دلها بسوزد برای جد غریبم که آشنای آن مردم بود..

پسر پیامبرشان بود..

امام زمانشان بود ولی...

حرمت مهمان ندانستند...غریب نوازی نکردند...

از آب هم مضایقه کردند...

از انگشت و انگشترش نگذشتند...لباس کهنه اش را دریدند...

احترام زنان و کودکانش را پامال کردند و...

« و لعن الله امة دفعتکم عن مقامکم و عزالتکم عن مراتبکم التی رتبکم الله فیها ...»

.

.

.

.

«و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة حیرة الضلالة»


* هرچه فکر کردم نامی برای این پست نیافتم...

۹۴/۰۸/۰۴
یار شیخ عبدالزهرا(یار طلبگی و هزار و یک...)

نظرات  (۳۰)

سلام
مشخصه حال وهوای خوبی داشتین!
قبول باشه!


راستی!!چطوری دونفروآشتی بدیم؟!
البته دونفرکه نه....
اون سه روزی که اگرحرف نزنن.... نزدیکه!
پاسخ:
سلام
......
قبول حق ان شاءالله.

چندتا کامنت دیگه هم داری الهه جان که شرمنده ام هنوز راجع بهش باهم حرف نزدیم..
چه حیف
گذشت دیگه چی شدن حالا؟
سلام...
التماس دعای خیلی زیاد بانوجان.
پاسخ:
سلام رعنا بانو
حاجاتت روا ان شاءالله.
آخی عزیزم...پس خداروشکر بین آدمای خوب و مهربونی بودید
پاسخ:
سلام خواهری
بله شکر خدا خیلی با محبت بودن.
چ فرقه ای بودن مگر؟
عزاداری ک داشتن
پاسخ:
سلام علیکم
فرقه عجیبی بودن.
فقط تماشا میکردن.
البته بودن بینشون که گریه هم میکردن...
۰۶ آبان ۹۴ ، ۲۲:۵۹ کنیز حضرت زهرا-هم پر
آااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااه
پاسخ:
.........................
خوبی خواهر؟
سلا م عزیز دلم خیلی دلم گرفت برای من که از روضه ها محرومم  خیلی سوزناک بود روضه ای که نوشتید
پاسخ:
سلام
من جای شما بودم میرفتم.
بخاطر حرف مردم که نمیشه آدم خودشو محروم کنه.

سلام! خپب هستین!؟ چقد گذشتتون شبیه خواهرمه! ما خونوادگی مذهبی هستیم من کمتر. متاسفانه و خواهرم خیلی زیاد! کم سن و ساله اما از تقریبا دو سال پیس حتی تو خونه جلو اقوامم چادر میزاره! بیرون ک خیلی وقته
همیشه هم میگه من با کسی ازدواج میکنم که شبیه هیچ کس از اطرافیانمون نیست!!!
....
میشه یه سوال بپرسم!؟ کسی چند وقت پیش به خواستگاری من اومد اما نشد! به شدت اما من دلم پیششونه
امشب اما حسین به حضرت رقیه قسم دادم دوباره برگرده! بارها خواب دیدم ایشون همسر منه
و اینو بگم که من هر خوابی میبینم بدون استثنا به وافعیت تبدیل میشه برای همه عجیبه
اما این اتفاق نمیدونم چرا افتاده!؟
ایا دعایی هست برای اصلاح وضع موجود!؟
پاسخ:
سلام علیکم خواهری
الحمدلله ممنون از لطفتون.
خدا حفظ کنه هم شما و خواهرتونو.
چطور شده که رفتارش متفاوته؟
.....
خواب حجت شرعی نیست...
شاید چون خیلی ذهنتون مشغول این قضیه بودید این خوابو دیدید.
خیره ان شاءالله..بسپارید دست خدا...اگر خیر و صلاح شما باشه حتما براتون مقدر میشه مطمئن باشید.
دعا برای آرامش دلتون؟
با قرآن مانوس بشید خواهری.
ذکر صلوات بهترین ذکره تنها ذکری که امتحان نمیشید باهاش...
حرم آقا دعاگوتون هستم اگر لایق باشم.
امام رضا و حضرت زهرا کفیل ازدواج بچه شیعه ها هستن..دستتون از دامنشون جدا نشه..
میشه بگین این متن درسته یانه!

یزدگرد سوم، پسر شهریار و آخرین پادشاه ایران دختری به نام شهربانو داشت.

در زمان عمر بن الخطاب پس از فتح ایران، وقتی شهربانو به عنوان اسیر جنگی به همراه دیگر زنان ایرانی به مدینه آورده شد، همه ی زنان مدینه برای دیدن دختر زیبا روی ایرانی جمع شدند، اسرا به مسجد آورده شدند.
عمر نیز برای دیدن شهربانو کنجکاو شد، که با عتاب او روبرو شد.
شهربانو به او گفت: "سیاه باد روزگار هرمز، که تو بر دخترش دست دراز کنی."
عمر بر آشفته شد و خواست با تازیانه او را بزند که امیرالمومنین علی علیه السلام مانع شد و به عمر گفت: چکارش داری؟!!
عمر گفت : ندیدی به من دشنام داد؟!!
علی علیه السلام فرمود: تو که زبان او را نمیدانی، چگونه دانستی که به تو دشنام داده است؟
سپس فرمود: مگر نمیدانی که دختران و زنان پادشاهان را به کنیزی و اسارت نمیگیرند؟! 
او را آزاد کن و به او بگو تا خود همسری بگزیند و مهریه ی او را نیز از بیت المال بده.
عمر نیز چنین کرد . 
شهربانو پس از آزادی، نگاهی به افراد حاضر در مسجد کرد و با دست، حسین بن علی علیه السلام را نشان داد.
هلهله ی زنان بالا رفت و گفتند که زیباترین دختر ایران، جوانمردترین و افضل جوانان عرب را انتخاب کرد.
سپس علی علیه السلام به نزد حسین علیه السلام رفت و فرمود: این زن با سعادت و با اصالت را بزرگ دار و به او احترام و نیکی کن که او مادر ذریه ی من است.
تاریخ یعقوبی . ص 303
جلاءالعیون . ج 2 . ص 831
ارشاد مفید . ج2 . ص 137

بله..... امام حسین علیه السلام، داماد ایران است . داماد یزدگرد، آخرین پادشاه ساسانی و امام سجاد علیه السلام فرزند شهربانو و نوه ی یزدگرد است و ادامه ی ذریه ی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم از دامان این زن ایرانی بوجود آمدند.

البته معنای این نیست که ارادت ما ایرانیها به امام حسین و اهل بیت علیهم السلام بدین سبب است، بلکه جوابی کوتاه است به کسانی است که ادعای ایرانی بودن و آریایی اندیشیدن دارند.
دختر فرزانه ی پادشاه قدرتمند ایران، حسین علیه السلام را برای خود برگزید.
پاسخ:
سلام
این سه کتاب از کتب معتبر تاریخی هستند.
مثلا علامه مجلسی در جلاءالعیون شهربانو دختر پادشاه ایران رو مادر امام سجاد میدونن.
و بیشتر مورخین همین بانو رو همسر امام حسین میدونن اما در اسم و نحوه ازدواج این بانو با امام حسین اختلاف هست.
مثلا درباره اسم این خانم سیزده تا هفده اسم رو بیان کرده اند و متاسفانه به وحدت نظر دقیقی در اینباره نرسیدن.
یا اینکه این بانو حقیقتا شاهزاده بودن یا کنیز اختلاف هست...
درهرحال اصل داستان صحیحه.
۱۰ آبان ۹۴ ، ۰۱:۱۲ یار سیدعلی
سلام...
عزاداری ها قبول...
غم محرم امسال با فاجعه ی بزرگ منا خیلی قلبمونو آزرد...
کل یومٍ عاشورا کلّ ارضٍ کربلا.....

۱۰ آبان ۹۴ ، ۰۱:۱۳ یار سیدعلی
سلام...
عزاداری ها قبول...
غم محرم امسال با فاجعه ی بزرگ منا خیلی قلبمونو آزرد...
کل یومٍ عاشورا کلّ ارضٍ کربلا.....

پاسخ:
سلام علیکم خانم
عزاداریهای شما هم قبول باشه.
بله فاجعه منا نباید فراموش بشه طبق فرموده مقام عظمای ولایت.
ما هر روز تو حوزه مون برنامه داریم...
۱۰ آبان ۹۴ ، ۰۱:۱۴ یار سیدعلی
من خیلی وقته خوانندتونم ولی نمیدونک چرا نمیشد نظر بذارم!!!! :-) :-D
پاسخ:
عزیزید شما.
سلام علیکم و رحمة الله

سلام بانو جانم

خوبید؟؟؟ خوشید؟؟؟ سلامتید؟؟؟

بله ما هم چند وقتی سرمون گرم زندگی شد و . . .

سپاس از بودنتون و لطفتون...

همچنان نوشته های نایابتون رو میخواندم و ان شاء الله میخوانم...

رفتید حرم برای ما هم دعا کنید....
پاسخ:
و علیکم السلام ورحمة الله و برکاته
سلاااام زهرایی بانو
الحمدلله شکر خدا بله خوبم
شما خوبید ان شاءالله؟
سلامت باشید الهی...
سرتون گرم بوده خیره ان شاءالله
نائب الزیاره تون هستیم اگر توفیق باشه و لایق باشیم.
۱۵ آبان ۹۴ ، ۱۸:۳۸ بانوی گمنام
سلام دوست عزیز
این جهادتان قبول درگاه حق
پاسخ:
سلام بانو
سلامت باشید...
ان شاءالله.
۱۵ آبان ۹۴ ، ۱۹:۱۸ من عاشق زندگی با طلبه ام
سلام به راهنمایی تون نیاز دارم لطفا بهم سر بزنید
پاسخ:
سلام علیکم
چشم...ان شاءالله.
سلام عزیزم.
خوبی سادات جون؟
چهقدر دیر به دیر میاین وبلاگ رو به روز میکنین!
من شدم خواننده ی خاموش اما هستم.
وبلاگ قبلی یه صفای دیگه داشت اصن.البته تا قبل اینکه وبلاگ رو هک کنن.
هک کرده بودن دیگه نه؟!!
دلم واقعا تنگ شده براتون.خعلی. شمام که نمیای خونه مون. من دوبار اومدم.
هعی روزگار...دوستا هم دوستای قدیم. هعی...
پاسخ:
سلااااام فیلا جان
خوبی خانم؟
الحمدلله خوبم.
اینترنت نداریم...
خونه مامانم و مامان آقا وصل میشیم.
اون اولیه رو آره هک شده بود...قبلیه هم که بلاگفاجان بازی درآورد.
آره این جدیده خیلی باحال نیست.
لطف داری شما.منم همینطور...الان بهتون نزدیکتر شدم.
یه بار دیگه هم شما تشریف بیارید خونه مون،بعد من قول میدم حتما بیام خونه شما ان شاءالله.
این خونه مون جالبتره ها.
سلام بانو 
کجایی مادر ؟
دل ناگرون شدیم 
دیر به دیر میایی ننه؟



الکی مثلا من مادربزرگشم

گفتم یکم شوخی کنم حال و هوات عوض شه 
خیلی دلم واسه نوشتنت تنگیده
پاسخ:
سلاااام مامانی عزیزم
خوبید شما؟ کوچولوهاتون خوبن؟
باید بسته اینترنتی بخرم اینجوری فایده نداره از خونه مردم وصل میشم نت
D:
شما تاج سرید..
دلم میخواد بنویسم ولی خیلی خسته اسباب کشی و درس و کارای متفرقه هستم.
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
**** **** **** **** ** *** *** ** ** *** ****
***** ** *** ************* **** **** **** ******
*****

پاسخ:
سلام علیکم
چه روزی رفتین؟
پنج شنبه ها تعطیلن اگر پنج شنبه رفتین.
آدرس بذارید براتون شماره بذارم.
یه حوزه آزاد دیگه هم هست اینم خوب و معتبره از نزدیک باهاش آشنا هستم.
ولی نمیدونم به اندازه اون حوزه آزاد خودم نور داره یا نه!
حالا آدرس بذارید.
*ببخشید نتونستم اسم حوزه رو پاک کنم مجبور شدم کل متنو حذف کنم.حلا
سلام ممنون از پاسخ گوییتون و ممنونم که دعام میکنین واقعا محتاج دعا هستم سلام منو بخ اقا برسونبن
نمیدونم والا
قبلا هم خواهرم خیلی مقید بود اما همیشه میگه چند سال پیش یه قضیه ایی چند بار مکررا از ذهنم گذشت و البته اصلا به ما نمیگه اون چه قضیه ایی هست ! بخاطر اون مساله خیلی عوض شدم و فهمیدم رسالتم تو زندگی چی هست!
الان 17 سالشه تقریبا از 15_14 سالگی هر شب بدون استثنا مشغپل خوندن نماز شبه!
البته گاهی که حالش خوب نیست با قسم های مادرم که فردا حق ندعری نماز شب بیدار بشی کوتاه میاد!
التماس دعا
پاسخ:
سلام عزیزم
کاری نکردم..
ان شاءالله قسمت و روزی خودتون بشه زیارت آقا علی ابن موسی.
خدا حفظش کنه ان شاءالله...
معمولا نوجوونا تو این سن یه تحول بزرگی تو زندگیشون رخ میده...بعضیا مجدانه پی گیری میکننش و بعضیا از کنارش میگذرن..
ببخشید یک سوال دیگه داشتم
یعنی چی که گفتین با ذکر صلوات امتحان نمیشین!؟
یعنی بقبه ختم هایی که برداشتم ممکنه باهاشون امتحان بشم
من خیلی خیلی مشکلات زیادی دارم!
تا حالا دوبار چله حدیث کسا گرفتم یبارم ختم یس
اما زیارت عاشورا یه جا نوشته بود عوارض داره برنداشتم
میشه برام لطفا توضبح بدین
پاسخ:
هر ذکری نیاز به استاد داره.
مثلا تو یه کتابی نوشتن فلان کس اومد خدمت فلان آیت الله گقتن مشکل مالی دارم چه کار کنم؟ اون فلان عالم میفرمایند مثلا یک ماه۱۰۰۰ بار فلان ذکری رو بگید.
حالا همین دستورها در غالب یک کتابی میشن که «برای برطرف شدن مشکل مالی یک ماه۱۰۰۰ بار فلان ذکر»
حال اینکه این کار اشتباهه.
اون عالم با توجه به ظرف وجودی هر کس بهش دستورالعمل میدن.
این دستور برای همه قابل اجرا نیست.هر کس باتوجه به ظرف وجودیش میتونه ذاکر باشه.
مثلا. همین ذکر لااله الا الله خیلی ذکر مجربیه اما مداومت بر اون یا اینکه تعداد مشخصی باشه و...خیلی صحیح نیست چرا که ذکر لفظی و لقلقه زبان میشه و حقیقتا قلبی نیست.
و بعد در میدان امتحانات الهی با همین ذکر امتحان میشه..وچون ظرف وجودیش 
خیلی توحیدی ناب نبوده چه بسا سربلند بیرون نیاد.
شاید همین که میفرمایید مشکلات زیادی دارید علتش همین باشه.
ان شاءالله که خدا مشکلاتتون رو به بهترین حالت رفع کنه.
خوبه با ادعیه مأنوس باشید مثلا زیارت عاشورای هفتگی خیلی خوبه ولی مداومت بر یک دعای خاص و اصرار بر اون برای پیش بردن اهداف خیلی مورد تایید نیست.
البته چله برداشتن خوبه..ولی همینم نه مداوم و پی در پی.
ببخشید من انقد سوال میپرسم ! ختم124 هزار صلوات برای بخت گشایی خوبه!؟
ذهنم خیلی درگیر صحبتاتون شده
پاسخ:
نمیدونم خواهر جان.
من اطلاعی ندارم.
خداروشکرتاقبل از اون سه روزمشکل حل شد.خودشون کم کم باهم کناراومدن الانم که عین گذشته ان الحمدالله.
ولی دوتاشون حسابی رواعصابم بودن مشکل اوناجداازدرگیری های بقیه بود اوناهم به طور خیلی عجیبی به نظرمیادکه تقریباحل شده باشه منتهی اینادیگه مثل قبل نشدن فقط فکرکنم درحدیه سلام علیک و...بازم دقیق درجریان نیستم چون کم شده کنارهم ببینمشون که ببینم چجورین.
ولی جالبه مثلا من امروز عزممو جزم میکنم که فردا حسابی بزنم به تیپ وتاپشون که دست ازاین کاراشون بردارن فردامیام میبینم همه چی درصلح وصفاوآرامش:) ))

ببخشیداونقد زیادمینویسم احتمالابراهمین وقت نمیکنین بخونین ;)
پاسخ:
خب خدا رو شکر آشتی کردن.
نه بابا چه حرفیه.
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
**** ***** **** **** ** ***** 
*** *** *** ****** **** *** *** ********* **** 
**** **** ****** **** ** ** ****** *****
** ********* **** *** ** *** *** **
*** ** *** *** **** **** ****** *** **** 
*** ***
*** ****** ** *** ** *****
** *** ** *** ***** * * * ***** ****** ** **** ***** ******* ** **** **** **** ****
پاسخ:
D:
الحمدلله.
تشریف بیارید...خوشحال میشیم.
چشم..نائب الزیارتون هستم..ان شاءالله قسمت و روزی خودتون بشه.
خیلی هم خوووب..خدا حفظشون کنه براتون.
ببخشید با موبایل بلد نیستم مجبور شدم همشو حذف کنم.
۲۳ آبان ۹۴ ، ۱۵:۱۵ گمنام آشنا
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
سلام

خوبی ****** سادات گل

خیلی وقت بود نیامده بودم


واقعیتش حوصله ی نت رو نداشتم

این فسقل مسافر کوچولو حال برایم نذاشته

اربعین منتظرتم

اومدی اهواز خبرم کن

یا حق

دیگه تک نمی زنی ؟
پاسخ:
سلاااااام خواهر گمنام عزیز
الحمدلله خوبم شما خوبی؟
بچه های نازت خوبن؟
عزیزم...ان شاءالله بسلامتی این ایامو طی کنی...
نی نی دختره یا پسر؟
الهی خدا حفظش کنه برات.
اربعین نه...قسمت من نیست...
باید عزیزامو بدرقه کنم...ان شاءالله سفر همه زائرای اباعبدالله بی خطر باشه و بسلامتی برگردن.
به اون ایرانسله تک نزن هیچ وقت شارژ نداره.
به خط اصلیم تک بزن.
سلام سادات جان

متاهل که نه، اما شما دعا کنید برامون

...
پاسخ:
سلام عزیزم
خیره ان شاءالله...
نه چهار شنبه ساعت11 بود دقیقا.
منم دقیقا همین معنویت و نور که میگین مهم ترین چیزه
ممنون
همون ایمیل قبلیم که آدرس حوزه رو گذاشتین می ذارم ممنون
پاسخ:
سلام
موفق باشید.
فرستادم براتون.
راستی یه چیز دیگه ام بود که میخواستم بهتون بگم
من الان چند روزی هست وارد دوره جوانی شدم ;)
حقیقتش نمیدونم بایدچیکار کنم!یه جورایی هم هیجان داره هم استرس
استرس که نه یه چیزی مثل دغدغه و ذهنم راجع بهش مشغوله
میخوام از همین اولش خوب شروعش کنم.البته اگه کنکوربذاره:/
من اونقد کار دارم که کنکور نمیذاره بهشون برسم:)))
ولی خب خوشمم نمیاد هرکی هرچی گفت برای از زیرش در رفتن کنکوروبهانه کنم.
حالاهمین اول جوونیه من همراهه با ورودم به دانشگاه!دانشگاه ها!!!!
همون جایی که خودتون وآقاتون وخیلی های دیگه مثل شماترجیح دادن سمتش نرن!
جایی که از نظر خودم، هم یه مکانیه برای کلی فعالیت هم که هر لحظه ممکنه خودتو اعتقاداتو با ژ-سه نشونه بگیرن!!!!
برای این یکی واقعا دلهره دارم
میترسم از اینکه یه وقت نکنه کلا عوض شم!!!
کاش آدمایی که میرفتن دانشگاه وتغییر میکردن به جای خودشون دانشگاه رو تغییر میدادن!
شرایطشو میشه تغییر داد مگه نه؟!
پاسخ:
به به
به سلامتی...عاقبت بخیر باشی خواهر.
یاد هجده سالگی خودم افتادم...
یه جشن تولد خاص..دو نفره..با امام رضا..
ببین الهه جان آدم با یه چاقو هم میتونه میوه پوست کنه هم میتونه بزنه یکیو بکشه.
اختیارش دست خودته...
میتونی خوب ازش استفاده کنی..ازش استفاده مفید کنی نه برعکس اون از تو استفاده سوء کنه.
اصلا هم نمیخوام بگم دانشگاه بده یا خوب
ولی تجربه شخصی من از کنکاش در رفتار های دیگران..دوستان و فامیل..این بوده
فکر کن شما میری مغازه عطر فروشی..چنددقیقه ای شیشه های عطر و میبینی و پسندت نمیشه به هر دلیلی و میای بیرون...دست به هیچ شیشه عطری هم نزدی اصلا.
چادرت بوی عطر گرفته یا نه؟!
فضاهای مختلط..جاهایی که حدود الهی خیلی مراعات نمیشه هم همینطوره.
هرچی هم شما خوب..شما محجبه..شما خانوم..خواه ناخواه تحت تاثیر قرار میگیری...
من چندین نمونه رو از نزدیکانم شاهد بودم..محجبه خوب نمازشب خون ولی یه جاهایی عقبتر از بقیه بودن خیلی عقبتر که تو چشم بود...
شرایطشو میشه تغییر داد ولی به چه قیمتی؟ یعنی چقدر هزینه میکنی؟!
چ
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
سلام عزیزدلم.خوبین خانوادگی؟
به ما نزدیک تر شدین؟
چه خوووب
کجایین مگه؟!
ما نزدیکه چهارراه ********* ها
و ایضا میدان ****!...خخخخخD:
خونه قبلیتون که خیلی خیلی باحال بود.
اشپزخونه و حال پذیرایی توسط حیاطکی جدا شده بودن و حمام تو حیاط!!!
واویلا...میگم خونه جدیدتون مگه چه جوریه که از اون قبلیه باحال تره؟
خونسردم...فقط بهم بگو خواهرجان

عاقا جدنکی چه قدر دلم تنگتونه:(
شماره خونه تونو که برام فرستاده بودین پاک کردم.یعنی دستم خورد!
خوبه که هنوز گوشیم لمسی نیست!
اینقده دستم به این دکمه ها میخوره و چیزمیز پاک میکنم که بعضی وقتا فکرمیکنم که گوشیم خودش لمسی شده!...

دیگه همین.عاقا یه روز بیاین اینجا.
خونه مامانم که بودم چنددفعه گفتین که خونه مامان بزرگم نزدیکه، شاید یه روز بیام.
هی گفتم امروز، هی گفتم فردا،
باز اومدیم اینجا.یکسال و یک ماهه خانه داریم، هی گفتم امروز،هی گفتم فردا.
نیومدین که...ای بابا
میگم چرا خونه تونو عوض کردین؟
خودتون خونه خریدین بسلامتی؟
*********** هنوز همونجا هستن؟
عاقا چه قد من فضول شدم...وااااویلااااااااا....
ها اینو نپرسیدم، **** ****** ****؟! دی:
التماس دعا خانومی.خدانگه دارتون

هرجا از متنو که خواستین پاک کنین
پاسخ:
سلام فیلا جان
الحمدلله خوبیم همه.
نمیدونم آقامون که میگن خیلی نزدیک نیستیم ولی من چون با سرویس میرم فک میکنم به شما نزدیکم آخه خونه مادر آقامون نزدیک شماست.
البته به خونه مامانت نزدیکترم فکر کنم.
آشپزخونه هم تو حیاط بود.
خیلی دوست داشتم اونجا رو..یادش بخیر...
این خونه رو باید بیای ببینی...
حالا یه کم سرم خلوت شه زنگت میزنم.
این هفته هفته شلوغی بود برام..بسلامتی طی بشه ان شاءالله.
کلن امسال سال پرمشغله ای بود..اگه تعریف کنم برات بهم حق میدی.
حالا چشم ان شاءالله اگر زنده بودم مزاحمت میشم.
سرم خلوتتر بشه زنگ میزنم بهت.
اون خونه رو صاحبش لازم داشتن.
ما هم یه سالی هست به فکر جابجایی بودیم دیگه الحمدلله این خونه مون همه چیش عالیه فقط راهش دوره برا مایی که همه کارامون اطراف حرمه.
نه خواهر کجا خریدیم؟! مستاجریم...
ان شاءالله خدا روزی همه کنه صاحب خونه شدنو.
آره هستن.
نه هنوز...سنشون مناسب ازدواج نیست.
ولی خوبه اگر ازدواج کنن نه؟ از تنهایی در میام.
سلامت باشی..عزیزی شما
+راستی یه دفعه یه مهمون داشتیم خانومه رو تا دیدم گفتم چقد شبیه شماست...ولی بقدری با رفتارش ناراحتم کرد گفتم نه بایا این شبیه فیلا نیست با این رفتار ناپسندش.

بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
**** ***** **** ********* *** *** ** **** ** ********
******** ** * **** **** ** ***** *** ************ ***** **** ***** ** ** ********** *** ******** *** ******* *** ** **** **** *** *****
** ***** * ****** ******* ***************
***** **** ** *** ** *** **** *** ** *** ** *** **** **** ** *** ******* ******** ** ********** **** * ***** **** ****
****** *** ***** ******** ******
******* ** ****** ***
پاسخ:
سلام خانم
الحمدلله شما خوبی؟
گل پسرت خوبه؟
آخی...بسلامتی ان شاءالله.
چرا سختی خواهر؟
شاید این یکی فرق میکنه
؛)
اصلا به خودت سخت نگیر..مقید باش ولی خودتو اذیت نکن.
مطابق اون کتاب هم پیش بری خوبه.
عزیزمی..ان شاءالله حالت بهتر بشه خواهری.
سلام عزیز جان .
عزاداریاتون قبول باشه ان شاالله
شمارتون پاک شده میشه یه پیامک برام بفرستی با اسمتون؟به همه بسکه گفتم پیام بدن دیگه شماره هاارو هم نمیتونم تشخیص بدم .لطفا اسمتون هم باشه.ممنون.

راستی وبتونو میخونم اما وقت واسه نظر دادن ندارم.همینکه استفاده میکنم از نوشته خاتون برام خیلیه.
دوستون دارم و التماس دعا اربعین
پاسخ:
سلام علیکم گل بانو جان
از شما هم قبول ان شاءالله.
بله حتما..
کوچولو خوبه؟
حنانه خانم چطور؟
حاجاتتون روا ان شاءالله.
۰۱ آذر ۹۴ ، ۲۲:۴۱ دختر مسلمان
سلام 
خیلی وقته دنبالتون میکنم
قلم عالی دارید 
خدا قوت :)
پاسخ:
سلام علیکم خواهر خوبم
لطف دارید شما..
زنده باشید.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی